جانی
نویسه گردانی:
JANY
جانی . (اِخ ) قراچه داغی . میرزا آقاجان که در قرن سیزده ٔ هجری میزیسته است . بیشتر اشعار وی بترکی است که در کتاب دانشمندان آذربایجان نمونه هائی از شعر او آمده و ید طولائی در هزل گوئی داشته است (از الذریعه ج 9 ص 190).
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جانی . (ع ص ) چیننده ٔ میوه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (المنجد). ج جُناة و جُنّاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). چیننده . چ...
جانی . (ص نسبی ) منسوب به جان . حیوانی . قلبی . (ناظم الاطباء). گرامی . عزیز. سخت محبوب . صمیمی . نهایت گرامی . هم اخت . هم خوی : گرچه در تبری...
جانی . (اِخ ) (امرای ...) نام خاندانی است که حدود دو قرن بر بلخ و بخارا فرمانروائی داشتند. امرای جانی یا امرای هشترخانی (از 1007 تا 1200 هَ...
جانی . (اِخ ) مؤلف آتشکده ٔ آذر درباره ٔ وی چنین آرد: علی قلیخان لگزی در تذکره ٔ خود این شعر را به اسم او نوشته است :اگر بیار من از من کسی...
جانی . (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل است . محلی است جلگه ، گرم و معتدل . سکنه ٔ آن 300 تن و زبان آنان فارسی بلوچی است ، آب آن ...
جانی . (اِخ ) بخاری . از شعرای فارسی زبان است . مؤلف صبح گلشن آرد: از مستعدان روزگار صاحب عز و وقار و در کابل بدرگاه همایون پادشاه از امرا...
جانی . (اِخ ) جوزجانی (مولانا...). مؤلف مجالس النفائس آرد: از ولایت جوزجان است ، و اول ریحانی تخلص میکرد و بمناسبت مولدش تخلص جانی داده ...
جانی . (اِخ ) سبزواری یا اسفراینی ملامحمد. یکی از شعرای ایرانی است که تاریخ زندگانیش معلوم نیست و بیت زیر از اوست :ای حریم حرمتت را عرش ...
جانی . (اِخ ) شیرازی . میرزاجانی که در مشهد سکونت داشته و همانجا درگذشته است . وی منشی اﷲوردیخان فرمانروای لار بود سپس توبه کرد. نسخه ٔ منت...
جانی . (اِخ )طهرانی . از ملازاده های طهران است . مطلع زیر ازوست :شدعمرها که در ره جانان فتاده ام بهر نثار بر کف خود جان نهاده ام .(از تحفه ٔ سا...