اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جای خواب

نویسه گردانی: JAY ḴWAB
جای خواب . [ ی ِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بستر. فراش . رختخواب . جائی که بتوان در آن خفتن :
تهمتن همیدون سرش پر شراب
بیامد گرازان سوی جای خواب .

فردوسی .


بر آورد یوسف سر از جای خواب
دل و جان وی آرزومند باب .

(یوسف و زلیخا).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خواب جای . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) خوابگاه . اطاق خواب . مَرقَد. (یادداشت بخط مؤلف ) : چو رفتی ز مجلس سوی خوابجای پس از خواب مستی بمجلس میای...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.