اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جذاذ

نویسه گردانی: JḎʼḎ
جذاذ. [ ج َ ] (ع اِ) افزونی چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). یقال : جذاذه و جذاذته علیه کذا؛ اَی زیادته . (از اقرب الموارد). جَذاذَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پاره . (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
جذاذ. [ ج َ / ج ُ / ج ِ ] (ع ص ، اِ) پاره و ریزه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاره وریزه از هر چیز و بضم جیم افصح است . (آنندراج ...
جذاذ. [ ج ُ ] (ع اِ) سنگریزه های زر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جُذاذَة یکی آن . (منتهی الارب ). || (ص ) پاره پاره ....
جزاز. [ ج ِ ] (ع اِ) جَزاز در تمام معانی . رجوع به کلمه ٔ مزبور شود. || (مص ) بریدن بار درخت خرماو شاخ آن و بریدن پشم و درویدن کشت . (کنز...
جزاز. [ ج ُ ] (ع اِ) آنچه بیفتد از ریزه های ادیم و چرم و کاغذ و جز آن چون ببرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب ا...
جزاز. [ ج َ ] (ع اِ) وقت درو و فریز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). وقت بریدن پشم گوسفند و درو و پاک کردن زرع و بریدن خرما. (از ...
جزاز. [ ج ِ / ج ُ ] (اِخ ) موضعی است در نواحی قنسرین . و نصر گوید: کوهی است در شام که فاصله ٔ آن با فرات یک شب راه باشد، و جرار با دو راء ...
جز از. [ ج ُ اَ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) به استثنای . غیر از. سوای : اگر تخت یابی وگر تاج و گنج وگر چند پوشیده باشی به رنج سرانجام جای توخاکست...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.