جزاز
نویسه گردانی:
JZʼZ
جزاز. [ ج ُ ] (ع اِ) آنچه بیفتد از ریزه های ادیم و چرم و کاغذ و جز آن چون ببرند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). آنچه از چرم و غیره بعد بریدن زیاده بماند. (کنزاللغة). || هر چیز بریده و فریزکرده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، جَزائز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پاره ای از شب . (از اقرب الموارد). || آنچه بریده شده از پشم وبکار نرفته است . جُزازَة. جِزَّة. (از متن اللغة).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
جزاز. [ ج ِ ] (ع اِ) جَزاز در تمام معانی . رجوع به کلمه ٔ مزبور شود. || (مص ) بریدن بار درخت خرماو شاخ آن و بریدن پشم و درویدن کشت . (کنز...
جزاز. [ ج َ ] (ع اِ) وقت درو و فریز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). وقت بریدن پشم گوسفند و درو و پاک کردن زرع و بریدن خرما. (از ...
جزاز. [ ج ِ / ج ُ ] (اِخ ) موضعی است در نواحی قنسرین . و نصر گوید: کوهی است در شام که فاصله ٔ آن با فرات یک شب راه باشد، و جرار با دو راء ...
جز از. [ ج ُ اَ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) به استثنای . غیر از. سوای : اگر تخت یابی وگر تاج و گنج وگر چند پوشیده باشی به رنج سرانجام جای توخاکست...
جذاذ. [ ج َ / ج ُ / ج ِ ] (ع ص ، اِ) پاره و ریزه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاره وریزه از هر چیز و بضم جیم افصح است . (آنندراج ...
جذاذ. [ ج َ ] (ع اِ) افزونی چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). یقال : جذاذه و جذاذته علیه کذا؛ اَی زیادته . (از اقرب الموا...
جذاذ. [ ج ُ ] (ع اِ) سنگریزه های زر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جُذاذَة یکی آن . (منتهی الارب ). || (ص ) پاره پاره ....