اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جرم

نویسه گردانی: JRM
جرم . [ ج َ ] (اِخ ) نام بطنی از طائفه ٔ طی است . (منتهی الارب ). مؤلف صبح الاعشی آرد: بطنی است از قبیله طی بدین نام و نسب ، بنوثعلبةبن عمروبن غوث بن طی . حمدانی گوید: «جرم نام مادر اوست که بتغلیب نام خود وی گردیده است و اینان همان طائفه جرم اند که در بلاد غزه از بلادشام سکونت دارند». و نیز حمدانی گوید: «آنان با ثعلبه برای مقابله با فرنگها بر ضد مسلمانان متحد شدند و چون صلاح الدین آن بلاد را فتح کرد گروهی از آنان بمصر رفتند و بقیه در غزة شام ماندند» و همچنین حمدانی ،سه طائفه بنامهای شمجان و قمرا و حبان ذکر کرده و پس از آن گوید: مشهور از آنان طائفه ٔ جذیمه است و گفته که نسبشان بقریش میرسد. (از صبح الاعشی ج 1 ص 322).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
جرم جوی . [ج ُ] (اِخ ) محلی است بنام رباطهرمز در هفت فرسنگی دامغان . (از نزهة القلوب ج 3 ص 173).
جرم کوه . [ ج َرْ رَ ] (اِخ ) نام کوهی است نزدیک کلات : ز جَرَّم کوه تا میدان بغراکشیده خط گل طغرا بطغرا.نظامی .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جرم صبح . [ ج ِ م ِ ص ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب وروشنایی صبح و روشنی روز باشد. (از ناظم الاطباء).
جرم پوشی . [ ج ُ ] (حامص مرکب ) حاصل عمل آنکه گناه پوشد.
جرم الکل . [ ج ِ مِل ْ ک ُل ْل ] (ع اِ مرکب ) در اصطلاح فلسفی بماده و جرم فلک الافلاک یعنی فلک اطلس اطلاق شود چنانکه حرکت آن را حرکة الک...
جرم بخشی . [ ج ُ ب َ ] (حامص مرکب ) حاصل عمل آن که جرم را ببخشد.
بزه یار
واحد جرم . [ ح ِ دِ ج ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای سنجش مقدار جرم ۞ یا توده به کار میرود. در دستگاه S.K.M واحد اصلی که برای...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.