اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جرم

نویسه گردانی: JRM
جرم . [ ج َ ] (اِخ ) نام بطنی از طائفه ٔ طی است . (منتهی الارب ). مؤلف صبح الاعشی آرد: بطنی است از قبیله طی بدین نام و نسب ، بنوثعلبةبن عمروبن غوث بن طی . حمدانی گوید: «جرم نام مادر اوست که بتغلیب نام خود وی گردیده است و اینان همان طائفه جرم اند که در بلاد غزه از بلادشام سکونت دارند». و نیز حمدانی گوید: «آنان با ثعلبه برای مقابله با فرنگها بر ضد مسلمانان متحد شدند و چون صلاح الدین آن بلاد را فتح کرد گروهی از آنان بمصر رفتند و بقیه در غزة شام ماندند» و همچنین حمدانی ،سه طائفه بنامهای شمجان و قمرا و حبان ذکر کرده و پس از آن گوید: مشهور از آنان طائفه ٔ جذیمه است و گفته که نسبشان بقریش میرسد. (از صبح الاعشی ج 1 ص 322).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: پتیاب ابژ patyābe abž (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
حذف قانون کیفری
شخصی که جرم رابرای صاحب کار خودانجام می دهد
جرم بخشای . [ ج ُ ب َ ] (نف مرکب ). بخشاینده ٔ جرم . آنکه گناه و جرم کسی را عفو کند : ببخش بارخدایا بفضل و رحمت خویش که دردمندنوازی و جرم ب...
جرم کردن . [ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گناه کردن . تقصیرکردن : چون بود عدل برآن کو نکند جرم عذاب زی من این هیچ روا نیست اگر زی تو رواست . ...
جرم افشار. [ ج َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش حومه ٔ شهرضا. این ده در هفت هزارگزی شمال خاور شهرضا و دو هزارگزی شوسه ٔ شهرضا به ا...
جرم الصرم . [ ] (اِخ ) از دیه های وازکرود. (از تاریخ قم ص 137).
جرم مخصوص . [ ج ِ م ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )در اصطلاح فیزیک ، نسبت جرم جسم است بحجم آن ، یا جرم واحد حجم جسم . اگر جسم G و حجم آن ...
تصویب قانون کیفری
جرم درگذاشتن . [ ج ُ دَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گناه بخشودن . آستین بر گناه کشیدن . از خطا درگذشتن . از تقصیر کسی گذشتن .بخشانیدن . و بخشایش . (از ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.