اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلال

نویسه گردانی: JLAL
جلال . [ ج َ ] (اِخ ) ابن یوسف تیزینی معروف به تبانی از دانشمندان قرن پنجم هجری است که ریاست حنفیه بوی مفوض گشت . ابن حجر در الدرر گوید: وی پیش از سال 500 هَ . ق . بقاهره رفت و بخاری را از علاء ترکمانی شنید. او راست : 1- منظومه ای در فقه . 2 - شرح آن منظومه . 3- شرح المشارق . 4 - شرح المنار. 5 - شرح التلخیص .6 - کتاب منع تعدد الجمعه . 7 - مختصر شرح البخاری معلطانی . وی در سیزدهم رجب سال 793 هَ . ق . وفات کرد. ۞ (روضات الجنات ص 161).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۱ ثانیه
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ملکشاه سلجوقی . جلال الدوله لقبی است که خلیفه ٔ بغداد به ملکشاه سلجوقی داده است . رجوع به تاریخ حب...
جلال دوانی . [ ج َ ل ِ دَ ] (اِخ ) رجوع به جلال الدین دوانی شود.
جلال درکانی . [ ج َ ] (اِخ ) (خواجه جلال ) ابن خواجه شهاب الدین از شاعران و مداحان اتابکیان است . وی در خدمت شیخ نجم الدین کبری سالک طریق...
جلال بلقینی . [ ج َ ] (اِخ ) از قاضیانی است که در زمان معتضد باﷲ داودبن متوکل خلیفه وفات یافت . (تاریخ الخلفاء ص 339 و 340).
جلال الاسلام . [ج َ لُل ْ اِ ] (اِخ ) وزیر امیرتیمور گورگان بود. وی چندی از وزارت معزول شد و سرانجام منصب سرداری لشکر تازیک بوی محول گشت . ...
جلال شیروانی . [ ج َ ل ِ ] (اِخ ) از اطباء و حکما و شعرای ایرانی است که در شیراز بشاه محمد مظفر و شاه شجاع انتساب داشته است . وی منظومه ای ...
جلال آباد بزرگ . [ ج َ دِ ب ُ زُ ] (اِخ ) از توابع بلوک راور کرمان است . (از مرآت البلدان ).
جلال آباد کوچک . [ ج َ دِ چ ِ ] (اِخ ) از توابع بلوک راور کرمان است . (مرآت البلدان ).
جلال الدین عضد. [ ج َ لُدْ د ع َ ض ُ ] (اِخ ) رجوع به جلال عضد شود.
جلال خالقی مطلق، ادب‌شناس، پژوهشگر و شاهنامه‌شناس ایرانی است. تولد او در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ در تهران بود. تحصیلات دبیرستانی را در تهران انجام داد. دوره‌ه...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۱۶ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.