جلال الدولة
نویسه گردانی:
JLAL ʼLDWL
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ابن بهاءالدولةبن عضدالدولةبن رکن الدولةبن بویه مکنی به ابوطاهر از وزرای دیلمیان است . وی نخست از طرف برادر حاکم بصره بود و سپس بیست وپنج سال در بغداد امارت کرد و در زمان خلافت القادرباﷲ در بغداد امیرالامراء شد.در عهد او ترکان بر بغداد مستولی شدند و هر یک بولایاتی حاکم گشتند. وی خطی نیکو داشت و با علماء مجالست میکرد و به سال 435 هَ . ق . در بغداد درگذشت . (تاریخ گزیده چ لندن ص 341). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 309، 310، 435، 437 و مجمل التواریخ و القصص چ خاور ص 20 و دستور الوزراء ص 116، 122، 123 شود.
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ابن رشیدالدولة، ششمین از سلاطین آل مرداس در حلب است که بسال 468 هَ . ق . بجای پدر نشست . وی شهر منبج...
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ارسلان شاه بن طغرل . رجوع به ارسلان شاه در همین لغت نامه شود.
جلال الدولة. [ ج َ لُدْدُ ل َ ] (اِخ ) اسکندربن زیاد (استندار) از حاکمان وملوک آل پادوسبان است . وی در تاریخ 21 ذی الحجه 740 هَ . ق . = 1240 م ...
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن صدقه مکنی به ابوعلی از وزیران المسترشد بود که درنصیبین بسال 549 هَ . ق . متولد شد. وی ...
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) کیومرث بن بیستون بن اسکندر از حکّام آل پادوسبان است که در استراباد حکومت داشتند. وی به سال 857 هَ . ...
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) محمدبن محمودبن سبکتکین غزنوی است . رجوع به محمدبن محمود ... در همین لغت نامه شود.
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ۞ مسعودبن ابراهیم غزنوی پس از پدر پانزده سال پادشاهی کرد و به سال 508 هَ . ق . وفات یافت . رجوع ب...
جلال الدولة. [ ج َ لُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) ملکشاه سلجوقی . جلال الدوله لقبی است که خلیفه ٔ بغداد به ملکشاه سلجوقی داده است . رجوع به تاریخ حب...