جلال الدین
نویسه گردانی:
JLAL ʼLDYN
جلال الدین . [ ج َ لُدْ د ] (اِخ ) قلج طمغاج خان ابراهیم بن حسین سلطان سمرقند بود وی در آغاز جوانی گاه شعر میسرود. او راست :
ای روی ترا ز حسن بازارچه ای
در من نگر از چشم کرم پارچه ای
دریاب که تر می کند از خون جگر
هجران تو از هر مژه دستارچه ای .
رجوع به لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 43، 45، 86، 147، 148، 580، 600، 601 شود.
واژه های همانند
۷۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
جلال الدین مینکبرنی . [ ج َ لُدْ د ن ِ ک َ ب ِ ] (اِخ ) ابن قطب الدین محمد از شاهان خوارزمشاهی است .رجوع به دستور الوزراء ص 230، 235، 267، 323...
جلال الدین نومسلمان . [ ج َ0لُدْ د ن ِ ن ُ م ُ س َ ] (اِخ ) رجوع به جلال الدین حسن بن محمدبن حسن شود.
جلال الدین خوارزمشاه . [ ج َ لُدْ د خا رَ ] (اِخ ) رجوع به خوارزمشاه در همین لغت نامه شود.
قاضی جلال الدین کاشانی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) یکی از بزرگان دوران سلطنت معزالدین بهرام شاه . (حبیب السیر چ قدیم ، جزءچهارم از ج 2 ص ...
جلالالدین خوارزمشاه مِنْکُبِرْنی (منگبرتی)، آخرین سلطان سلسله خوارزمشاهیان * و فرزند ارشد سلطان محمدخوارزمشاه * . نام وی منکبرنی و لقبش...
علاءالدین محمد پسر جلال الدین حسن حکومت۶۱۸ الی ۶۵۳ ه.ق از سال۶۴۵ ه.ق به بعد دیگر دوره نزول اسماعیلیان شروع می شود و آنکس که ابتدای نزول و بالاخره سقوط...