اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جلب

نویسه گردانی: JLB
جلب . [ ج ُ ] (ع اِ) سیاهی شب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || ابر بی آب یا ابری که بکوه ماند. || پالان با ساز و پوشش پالان یا چوب پالان بی تنگ و ساز. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جِلب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
جلب . [ ج َ ] (ع مص ) گناه کردن . || کشاندن از جایی بجای دیگر و از شهری بشهر دیگر برای تجارت و بازرگانی . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ). ...
جلب . [ ج َ ] (ع اِ) جنایت . (منتهی الارب ). گناه و جنایت . (ازاقرب الموارد).
جلب . [ ج َ ل َ ] (ع مص ) کشاندن ماشیه را از جایی بجای دیگر برای تجارت . || کشیده شدن . و این فعل لازم و متعدی استعمال شود. (از اقرب ال...
جلب . [ ج ِ ] (ع اِ) پالان با ساز و پوشش . پالان یا چوب پالان بی تنگ و ساز. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جُلب شود.
جلب . [ ج َ ل ِ ] (ع اِ) صدا و آواز چیزها. (برهان ).
جلب . [ ج ُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ). منزلی است از منازل حاجیان صنعاء در راه تهامة میان جون و جازان . (تاج العروس ).
گاو نر،زور مند وقوی
جلب jalb (به سوی خود کشیدن): همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ات et (سغدی) هینان (کردی) جلب jalab (بدکاره؛ عشقی: این زن جلب از داور زن قحبه بدتر ...
جلب توجه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سغدی است: اِتامسا etAmsA.*** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.