اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جمال الدین

نویسه گردانی: JMAL ʼLDYN
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمان بن علی اموی قوصی اسنائی از مشاهیر ادبا و شعرا بود. وی به سال 550 هَ . ق . در قصبه ٔ اسناء از صعید مصر بدنیا آمد و در قصبه ٔ قوص بتحصیل دانش و علم اشتغال ورزید و به سال 625 هَ . ق . در دمشق درگذشت و در کوه قاسیون بخاک سپرده شد. (ریحانة الادب ج 1 ص 276) (قاموس الاعلام ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
جمال الدین . [ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ مکنی به ابن مالک .رجوع به ابن مالک جمال الدین در همین لغت نامه شود.
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ](اِخ ) محمدبن علی سراجی از شاعران است . عوفی وی را در شمار شعرای آل سلجوق ذکر کند. این چند بیت از قصیده ای که...
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن مکرم بن علی بن منظور انصاری افریقی مصری معروف به ابن منظور و مکنی به ابوالفضل از بزرگان علم ا...
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن ناصر علوی از شاعران آل سلجوق است . این چند بیت از قصیده ای که در مدح علاءالدوله سروده است انتخ...
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن نصیر از ادیبان و شاعرانی بود که در دولت ملوک جبال ، از جمله سلطان سعید روزگار میگذرانید.تألیفاتی ...
جمال الدین .[ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) محمد طاهر یا محمدبن طاهر صدیقی هندی ملقب به ملک المحدثین از دانشمندان اواخر قرن دهم هجری است . از اوست : ...
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن عیسی مکنی بابن مطروح . رجوع به ابن مطروح جمال الدین در همین لغت نامه شود.
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) یوسف بن زکی یکی از عالمان و فقیهان بزرگ عهد امیر شیخ حسن بود. او راست : تهذیب الکمال فی اسماء الرجال ....
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) یوسف بن عبداﷲ مکنی به ابن عبدالبر. رجوع به ابن عبدالبر در همین لغت نامه شود.
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) یوسف بن هشام حنبلی نحوی مکنی به ابن هشام از ادبا و دانشمندان و مؤلف کتاب مشهور نفیس مغنی است . عبدا...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۸ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.