جنازه . [ ج َ
/ ج ِ زَ
/ زِ ] (از ع ، اِ) مرده ، و گاه مفتوح شود یا بکسر جیم بمعنی مرده و بفتح جیم بمعنی تخت که مرده را بر وی بردارند یا عکس آن باشد یا بالکسر تخت با مرده و هرکه او را مشایعت کند. ج ، جنائز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)
: ای دوست بر جنازه ٔ دشمن چو بگذری
شادی مکن که بر تو هم این ماجرا بُوَد.
سعدی .
|| بیمار. (منتهی الارب ). مریض . (اقرب الموارد). || خیگ می . || طَعَن َ فلان فی جنازته ؛ ای مات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).