اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جندل

نویسه گردانی: JNDL
جندل . [ ج َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از نزدیکان فریدون بوده و فریدون او را به خواستگاری دختر پادشاه یمن فرستاده بود. (برهان ). نام یکی از نزدیکان فرخ [ فریدون فرخ ] بود. (آنندراج ). فریدون او را بفرمود تا گرد جهان بگردد و از نژاد شهان سه دختر درخور فرزندان وی بگزیند، جندل پژوهش کنان بیمن رسید و دختران شاه یمن رابپسندید. رجوع به انجمن آرای ناصری شود :
فریدون از آن نامداران خویش
یکی را گرانمایه تر خواند پیش
کجا نام او جندل راهبر
بهر کار دلسوز بر شاه بر.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
جندل . [ ج َ دَ / دِ ] (ع اِ) سنگ که برداشتن توانند. (منتهی الارب ). سنگ بزرگ . (غیاث اللغات از شرح نصاب و لطائف ).- دومةالجندل ؛ موضعی ا...
جندل . [ ج ُ ن َ دِ ] (ع ص ) جای سنگناک . (منتهی الارب ). زمین سنگلاخ . (مهذب الاسماء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۶/۰۱/۰۶
0
0

معنی محتمل نام جندل نام جندل را- که در شاهنامه نام یکی بزرگان هند در زمان بهرام گور و نیز نام یکی از بزرگان زمان فریدون آمده که مأمور انتخاب همسر برای پسران وی است- می توان به صورت گَن- دارَ (جن-دَلَ) در سانسکریت به معنی بررسی کننده زوجات و زنان گرفت.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.