اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

جنگل

نویسه گردانی: JNGL
جنگل . [ ج َ گ َ ] (اِ) زمین وسیعی پر از درختهای انبوه . جای پر درخت و بیشه و وسعت زیادی از زمین مشجر. (ناظم الاطباء). اجتماع درختهای زیاد در یک محل بطوری که بپوشانند زمین را و زمینی که پوشیده شده باشد از درخت و نی و علف . (ناظم الاطباء). در جنگل معمولاً درختان کوچک و بزرگ و تنومند بطور نامنظم و همچنین علفهای خودرو فراوانند. (فرهنگ فارسی معین ) :
زاهد چه کنده ای ته دوزخ که مانده خشک
چوبی ز جنگل طبرستان آتش است .

زکی ندیم (از آنندراج ).


- جنگل مصنوعی ؛ جنگلی که درختانش را اشخاص بمنظور خاصی کاشته باشند. (فرهنگ فارسی معین ).
جنگلهای ایران را میتوان بدو قسمت تقسیم کرد: 1 - جنگلهای انبوه دست نخورده . 2 - جنگلهایی که در معرض دستبرد اهالی مجاورو ایلات و گله داران قرار دارد و کم کم از بین رفته یادر شرف از بین رفتن است . قسمت اول در سواحل جنوبی بحر خزر قرار دارد و در کوههای لرستان نیز جنگلهای انبوه نیز یافت میشود. قسمت دوم در خراسان و کردستان وکرمانشاهان و لرستان و اردستان و اصفهان و پارس و کوههای بختیاری و کرمان و آذربایجان قرار دارد. انواع درختها از قبیل اِسْبِر، توسه ، امرود، پَلَت ، توکوکو، کوچی ، ارنا، آلو، سیب ، انجیر در جنگلهای ایران یافت میشود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 7 ببعد).
- جنگل مولی ̍ ؛ جایی پرهیاهو وبی نظم و ترتیب : دنیا جنگل مولاست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
کله جنگل . [ ک ُ ل َ / ل ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) جنگل به درختان کلته و کوتاه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کوسه جنگل . [ س َ / س ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) سپیدجنگل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به سپید جنگل شود.
خاک جنگل . [ ک ِ ج َ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاکی که درختان جنگل در آن میرویدو بنابر نظر مهندس کریم ساعی در جنگل شناسی : «خاک جنگل ...
کرپه جنگل . [ ک ُ پ َ / پ ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب )جنگل که تنها بوته های خرد دارد. (یادداشت مؤلف ).
سیاه جنگل . [ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) جنگل انبوه و با درختان کهن . مقابل تنک جنگل ، سفیدجنگل ، کله جنگل ، کوسه جنگل . (یادداشت بخط مؤلف ).
رونیز جنگل . [ زِ ج َ گ َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای پنجگانه بخش مرکزی شهرستان فسا. حدود شمال : دهستان خیر و دریاچه ٔ بختگان . خاور: دهستانهای ...
میان جنگل . [ ج َ گ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه شیراز به جهرم میان بیدک و پوزه ٔ زرچون در 115هزارگزی شیراز. (یادداشت مؤلف ).
علی آباد جنگل . [ ع َ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان رونیزجنگل بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در 34 هزارگزی باختر فسا، دارای 46 تن ...
جعفرآباد جنگل . [ ج َ ف َ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام عرب واقع در بخش ورامین شهرستان تهران در 16هزارگزی جنوب خاوری ورامین و 3ه...
حسین آباد جنگل . [ ح ُ س ِ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در سی هزارگزی شمال باختر فسا و چهارهزا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
s.noorazar@btinternet.com
۱۳۸۹/۰۹/۱۴ Iran
0
0

Unfortunately there is nothing about the origin of the word 'jangal' in this dictionary. I do not think this is persian word and must have been entered into the lpersian language from India during last two or three centuries. Even the dictionary is not able to give anything of the old litrature where this word has been used in a poem or prose.

حسین فلاح میبدی
۱۳۹۷/۰۶/۰۵
0
0

جَنگل اسم مرکب که مخفف جنگال است و از " جنگ" +ال( پسوند نسبت)ساخته شده است. در اصل واژه جَنگ به معنای شلوغی و درهم برهم شدن و درهم برهم بودن و گوناگونی افراد و جنگ افزارها است و از این روست که به درختان گونهگون ، انبوه و شلوغ و درهم و برهم در یک منطقه
نیز جنگل گفته می شود. "جُنگ "واژه دیگری است که به معنی دفتر، البوم و مجموعه ای است که شامل بخش های گوناگون می باشد و در کاربرد هنری به نمایش رادیویی و تلویزیونی یا جشنواره ای گفته می شود که از شامل بخش های متنوع موسیقی، نمایش و اواز و شعبده بازی و ... می شود
و در مفهوم کلی با جَنگ می تواند هم خانواده باشد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.