جوشاندن
نویسه گردانی:
JWŠANDN
جوشاندن . [ دَ ] (مص ) جوشانیدن . مصدر متعدی از جوشیدن . بجوش آوردن مایعات بوسیله ٔ حرارت : ببغداد جو را بجوشانند و آب از او بپالایند و با روغن کنجد دیگرباره بجوشانند. (نوروزنامه ). || ریاضت دادن . امتحان کردن . آزمایش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.