چار و ناچار
نویسه گردانی:
CAR W NACAR
چار و ناچار. [ رُ ] (ق مرکب ،اتباع ) خواه و ناخواه . طوعاً ام کرهاً
: چاره آن شد که چاروناچارش
مهربانی بود سزاوارش .
نظامی .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ناچار و چار. [ رُ ] (ق مرکب ) خواه و ناخواه : اگر باز گردی ز راه ستورشود بید تو عود ناچار و چار. ناصرخسرو.از این بند و زندان بناچار و چارهمان ...