اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناچار و چار

نویسه گردانی: NACAR W CAR
ناچار و چار. [ رُ ] (ق مرکب ) خواه و ناخواه :
اگر باز گردی ز راه ستور
شود بید تو عود ناچار و چار.

ناصرخسرو.


از این بند و زندان بناچار و چار
همان کش درآورد بیرون برد.

ناصرخسرو.


چو من از پس دین دویدم بباید
دویدن پس از من بناچار و چارش .

ناصرخسرو.


مبارزان را بیم و امید ننگ و نبرد
دو جامه پوشد ناچار وچار از آتش و آب .

مسعودسعد.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۳.۹۱ ثانیه
چار و ناچار. [ رُ ] (ق مرکب ،اتباع ) خواه و ناخواه . طوعاً ام کرهاً : چاره آن شد که چاروناچارش مهربانی بود سزاوارش .نظامی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
ناشناس
۱۳۹۷/۰۸/۱۱
0
0

خوب نیست

ناشناس
۱۳۹۷/۰۸/۱۱
0
0

ببخشید هواسم نبود

عباس
۱۳۹۷/۰۸/۱۱
0
0

صث


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.