اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چتر

نویسه گردانی: CTR
چتر. [ چ َ ] (اِ) ۞ چیزی باشد که برای محافظت از آفتاب بر بالای سر نگاه دارند. (برهان ). معروف است و آن را سایبان نیز گویند زیرا که سایه بر سر اندازد. (انجمن آرا) (آنندراج ). سایبانی که برای محافظت از آفتاب بر بالای سر نگاه دارند. (ناظم الاطباء). آلتی است بشکل نیم کره ، که شخص یا چیز را از شعاع آفتاب محفوظ میدارد. (از فرهنگ نظام ). سایبان . (ناظم الاطباء). فشک نیز گویند. (ناظم الاطباء).چتر آفتابی ، که غالباً با رنگهای مختلف باشد. آفتاب گیر. سایه افکن . سایه گستر. مظلّة. شمسیة :
یکی مهد با چتر و با خادمان
نشست اندر آن روشنک شادمان .

فردوسی .


ز گرد معرکه چترش گرفته گونه ٔ لؤلؤ
ز خون دشمنان تیغش گرفته گونه ٔ مرجان .

فرخی .


سرو سماطین کشید بر دو لب جویبار
چون دو رده چتر سبز در دو صف کارزار.

منوچهری .


یکی چون چتر زنگاری ، دوم چون سبز عماری
سیم چون قامت حوری ، چهارم نامه ٔ مانی .

منوچهری .


گهی ساقی و کاردانش بود
گهی چتر وگه سایبانش بود.

اسدی .


جهان فروخته زان رأی آفتاب نهاد
بزیر سایه ٔ آن چتر آسمان کردار.

مسعودسعد.


بر کشت عافیت چو بخیلی کند سپهر
از چتر و تیغ خویش سپهر و سحاب خواه .

انوری .


|| علامت شاهی . علامت بزرگی و سروری . از جمله ٔ علامتهایی که در ردیف علم و تخت و تاج بشمار می آمده . چتری که بر سر شاهان میداشتند بعلامت خسروی و شهریاری درمیدانهای جنگ یا در روزهای بار، و برای حفاظت از آفتاب یا باران نبود، چون در زیر سقف و در میان خیمه وخرگاه نیز این رسم چتر گرفتن معمول بوده است :
چو از دور کیخسرو آمد پدید
سوار سرافراز چترش بدید.

فردوسی .


رسید آن فرستاده ٔ رای زن
ابا چتر و پیلان و آن انجمن .

فردوسی .


تاج قیصر بر سر قیصر زند
همچنان چون بر سر خان چتر خان .

فرخی .


فرخ فری که بر سرش از آفتاب و ماه
چتر است چون دو بال همای خجسته پی .

منوچهری .


بزرگی ترا شاه مهراج داد
کت اورنگ و چتر و که ات تاج داد.

اسدی .


شاها همیشه مهر سپهر افسر تو باد
ماه دوهفته چتر شده بر سر تو باد.

مسعودسعد.


سپهر هشت شود چون کنند چتر تو باز
بهشت نه شود آنگه که گسترندت خوان .

مسعودسعد.


آفتاب از خیمه ٔ پیروزه رنگ بی طناب .
جز به پیروزی نتابد بر همایون چتر تو.

سوزنی .


رایت و چتر جلال الدین سزد
صبح و شام آسمان در شرق و غرب .

خاقانی .


عمر نه و لاف عیش سرد بود همچو صبح
ازپی یکروزه ملک چتر و علم داشتن .

خاقانی .


فلک را چتر بد سلطان ببایست
که الحق چتر بی سلطان نشایست .

نظامی .


فراخی باد از اقبالش جهان را
ز چترش سربلندی آسمان را.

نظامی .


چونکه روز دوشنبه آمد، شاه
چتر سرسبز برکشید به ماه .

نظامی .


|| موی کوتاهی که مردان برفرق سر گذارند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کاکل . دسته ای از موی سر که غالباً روستائیان جوان ایل در وسط سرگذارند و باقی موی سر بسترند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
چتر. [ چ َ ] (اِ) ۞ نوعی جانوران تناسلی که بنام «مدوز» ۞ نامیده میشوند و چون ساختمان خارجی آنها به «چتر» شباهت دارد، آنها را «چتر» هم ...
چتر. [ چ َ ] (اِ) یا گل آذین چتری . یکی از مهمترین انواع گل آذین ها در گیاهان گلدار (طرز قرار گرفتن گل هارا بر روی دم گل «گل آذین » می گویند) ...
چتر در چتر کشیدن . [ چ َ دَ چ َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مساوات و برابری در رتبه کردن . (آنندراج ). مساوات و برابری داشتن در کاری . ...
چتر زر. [ چ َ رِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب باشد. چتر زرین . (انجمن آرا) (آنندراج ). برای آفتاب استعمال کنند. (از فرهنگ نظام...
چتر روز. [ چ َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ) (مجموعه ٔ مترادفات ). کنایه از آفتاب است . (انجمن آرا) (آنندر...
چتر زدن . [ چ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) چتر بر سر زدن . چتر بر سر نهادن . چتر برسر کشیدن . چتر در سر کشیدن . (آنندراج ) : سبوکشان همه در بندگیش بسته ک...
چتر سحر. [ چ َ رِ س َ ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی چتر زرین است که کنایه از خورشید باشد. (برهان ). آفتاب . (ناظم الاطباء). چتر روز. چتر...
چتر سیه . [ چ َ رِ ی َه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به چتر سیاه شود : چتر سیه و رایت او سایه فکنده ست در هندبهر جای که حصنی و حصاری اس...
چتر شام . [ چ َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب . کنایه از شب سیاه : به چتر شام ز انقاس بحر کرده سوادبه تیغ صبح ز کیمخت کوه کرد...
چتر نور. [ چ َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از آفتاب انور است . (برهان ). آفتاب . (ناظم الاطباء). رجوع به چتر روز و چتر زرین و چتر سحر شو...
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.