اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ

نویسه گردانی: CRʼḠ
چراغ . [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «ازقرای قبه ٔ داغستانست ». (مرآت البلدان ج 4 ص 217).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
چراغ براه نهادن . [ چ َ / چ ِ ب ِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) روشنی پیش پای کسی گذاشتن . رفع تاریکی و ظلمت کردن . چراغ بر سر راه برای روشن ب...
کار چراغ خلوتیان . [ رِ چ َ / چ ِ غ ِ خ َل ْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از افروختن به دوام باشد و روشن ساختن جای تاریک را نیز گویند...
گل در چراغ افتادن . [ گ ُ دَ چ ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از روشن شدن چراغ . (آنندراج ). گرفتن چراغ . (مجموعه ٔ مترادفات ص 296) : حسن بی عاش...
تازه آباد چراغ آباد. [ زَ دِ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که در 42هزارگزی خاور سنندج و 6هزارگزی جنوب باخت...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.