اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ شدن

نویسه گردانی: CRʼḠ ŠDN
چراغ شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )درخشیدن و روشن گشتن . (ناظم الاطباء). روشن شدن . شعله دادن . فروزان شدن چراغ . نور دادن چراغ : ... و چون آتشی است که از سنگ و پولاد جهد و تا سوخته نیابد، نگیرد و چراغ نشود که از او روشنائی یابند. (نوروزنامه ). || موکل شدن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
چراغ پا شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بلند کردن دستها و بردو پا ایستادن حیوان چهارپا. (فرهنگ نظام ). بر روی دو پای ایستادن اسب . بلند ...
چراغ کور شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از مردن شخصی که از او هیچکس نماند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوراجاق شدن . اجاق کور شدن...
چراغ گل شدن . [ چ َ / چ ِ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لازم چراغ گل کردن . (آنندراج ). خاموش شدن چراغ . نشستن چراغ . چراغ مردن .
چراغ مست شدن . [ چ َ / چ ِ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رسم است بلبل بازان را که شامگاه بلبل را در برابر چراغان بر روی دست دارند تا از روشنی چرا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.