اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ کردن

نویسه گردانی: CRʼḠ KRDN
چراغ کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مرادف چراغ برافروختن . (آنندراج ). روشن کردن چراغ . (ارمغان آصفی ) :
پیش تو آفتاب نتوان جست
روزِ روشن ، چراغ نتوان کرد.

میرخسرو (از آنندراج ).


|| بدولت رسیدن . || خاموش کردن چراغ . (ارمغان آصفی ). || چراغ ساختن . چراغ درست کردن . رجوع به چراغ ساختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
چراغ گل کردن . [ چ َ / چ ِ گ ُک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چراغ روشن کردن . (آنندراج ). ترقی کردن و زیاد شدن روشنی چراغ ، چه ترقی هر چیز ر...
چراغ روشن کردن . [ چ َ / چ ِرَ / رُو ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چراغ افروختن و برکردن و گرفتن و سوختن . (آنندراج ). چراغ برافروختن . گیراندن چرا...
چراغ روغن کردن . [چ َ / چ ِ رَ / رُو غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چراغ را روغن کردن . (آنندراج ). روغن در چراغ کردن و ریختن . چراغ افروختن و چراغ ...
چراغ خاموش کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اطفای چراغ . چراغ نشاندن و چراغ کشتن و گل کردن . (آنندراج ). مقابل روشن کردن چراغ . رجوع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.