گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چرخ زن نویسه گردانی: CRḴ ZN چرخ زن . [ چ َ خ ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )چرخ پیرزن . آلت پنبه ریسی . آلت ریسندگی : چرخ چون چرخ زنان نالانست دل ز چرخ اینهمه نالان چه کنم . خاقانی .رجوع به چرخ ِ پیرزن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی چرخ زن چرخ زن .[ چ َ زَ ] (نف مرکب ) کنایه از رقاص باشد. (برهان ) (آنندراج ). رقاص . (ناظم الاطباء). بازیگر : در وجد و حال همچو حمام است چرخ زن بر دید... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود