گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چینی نویسه گردانی: CYNY چینی .(ص نسبی ، اِ) بافته . منسوج . گلیم منقش : ز مقراضی و چینی بر گذرگاه یکی میدان بساط افکنده بر راه .نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی چینی جان چینی جان . (اِخ ) محلی در راه رامسر به رشت . چینی ساز چینی ساز. (نف مرکب ) آنکه چینی سازد. که ساختن ظروف لعابدار از خاک چینی کار دارد. که کارش ظروف لعابدار ساختن از خاک چینی است . چینی کار چینی کار. (ص مرکب ) که کار آن چون کار چینیان است . که تصاویر و نقوش و عمل چینیان باشد : نقش این کارگاه چینی کاربهترک بستمی درین پرگار.ن... چینی ناز چینی ناز. (ص مرکب ) دارای ناز و کرشمه ٔ چینی . با کرشمه و غنج و دلال چون چینیان : گفت رومی عروس چینی نازکای خداوند روم و چین و طراز.نظام... چینی نگار چینی نگار. [ ن ِ ] (ن مف مرکب ) که آفریننده ٔ آن چینی باشد. که از مردم چین آن را ساخته و پرداخته باشد. ساخته و پرداخته ٔ دست چینی . || د... چینی نواز چینی نواز. [ ن َ ] (نف مرکب ) نوازنده ٔ چینی . که مایه ٔ نوازش چینی است : ز غلغل صراحی است چینی نوازدهان قدح مانده از خنده باز.ظهوری . حاصل چینی حاصل چینی . [ ص ِ ] (حامص مرکب ) ۞ درو. درویدن محصول . حصاد. جَنْی . حروف چینی حروف چینی . [ ح ُ ] (حامص مرکب ) عمل حروف چین . || (اِ مرکب ) جای چیدن حروف .- اطاق حروف چینی ؛ اطاقی که دستگاهها و گارسه های حروف چینی د... خاک چینی خاک چینی . [ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاکی که برای چینی سازی بکار میرود و معادن آن اغلب در آذربایجان و بین قم و طهران یافت میشود. خرده چینی خرده چینی . [ خ ُ دَ / دِ ](حامص مرکب ) خرده گیری . نقد. (یادداشت بخط مؤلف ). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۷ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود