حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ربیعة السلمی . مکنی به ابی عبداﷲ. صحابیست . ابوعبدالرحمان عبداﷲ که از تابعین است فرزند او است و از این روی مکنی به ابوعبداﷲ است . ابن حبان و ابن مندة و خطیب از طریق وهب بن معاویه از عبداﷲبن حبیب ابوعبدالرحمان نقل کرده اند که گفت : پدرم از صحابه بود ومشاهد رسول دریافت . خطیب بغدادی و ابونعیم از طریق عطأبن سائب از ابوعبدالرحمان نقل کرده که : شنید حذیفه میگفت : «ان الضمار الیوم و السباق غداً» من به پدرم حبیب گفتم : اتستبق غداً؟ در جواب گفت : انما هو بالاعمال . رجوع به الاصابة ج 1 ص 320 شود. و در تنقیح المقال ص 254 و الاستیعاب ج 1 ص 124 به عنوان حبیب و در قاموس الاعلام ترکی بعنوان حبیب ابوعبداﷲ سلمی آمده است .
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی ربیعةبن عمرو ثققی . صحابیست . ابوعلی حنانی او را یاد کرده گوید: در یوم الجسر (جنگ پل ) کشته شد. (الاصابة ج 1 ص 320...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ )ابن ابی عالیة. وی از عکرمة حدیث شنید. یحیی قطان ازو روایت کند. یحیی بن معین او را تضعیف کرده است . ابن حبان او را در ج...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی عمرة. وی از عایشه نقل حدیث کند و ابن فضیل از او روایت دارد. رجوع به المصاحف سجستانی چ 1937 م . جفری ص 101 ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی مرضیة. عبدان او را در ضمن صحابة یاد کرده گوید: از او روایت است که گفت : وقتی پیغمبر به خیبر آمد، بدو گفتند از ا...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی ملیکه ٔ حدانی ، مکنی به ابی ثور. محدث است .
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن ابی هلال . رجوع به حبیب بن حسان شود.
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی یسربن عمرو انصاری . ابوعلی حبانی گوید: از صحابة است و روز حرة دریافت . ابن یمین و ابن فتحون نیز او را استدراک ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن احمد الاندلسی . او راست :ودعتنی بزفرة و اعتناق ثم نادت متی یکون التلاقی و تصدّت فاشرق الصبح منهابین تلک الجیوب و...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن احمدبن مهدی بن محمدبن عبد علی بن زین الدین بن وضان حسینی . شاگرد شیخ جعفر کاشف الغطاء. او راست : رسالةالکبائر. فرزند ...
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن اردک . رجوع به حبیب بن عبدالرحمان شود.