حبیب
نویسه گردانی:
ḤBYB
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن زیدبن عاصم بن عمرو انصاری خزرجی مازنی بخاری . ابن عبدالبر و ابوموسی و ابونعیم او را از صحابه شمرده اند، پیغمبر او را به نزد مسیلمه ٔ کذاب به سفارت فرستاد. مسیلمة به او گفت : آیا شهادت به رسالت محمد(ص ) میدهی ؟ پاسخ داد: آری . و چون مسیلمة گفت : آیا به رسالت و پیغامبری من گواهی می دهی ؟ جواب داد من کر هستم و نمی شنوم چه می گویی . پس مسیلمة دستور داد او را پاره پاره کردند. (تنقیح المقال ج 1 ص 252). او برادر عبداﷲبن زید است . ابن اسحاق او را در عداد کسانی از انصار که عقبه را دریافتند شمرده و داستان مسیلمةبن سعد گفته است که : حبیب روز احد و خندق و باقی مشاهد را نیز دریافت . ابن ابی شیبة روایت کرده که : چون مسیلمة حبیب را کشت مادرش نذر کرد خود را نشوید تا مسیلمة کشته شود، و چون روز یمامة پیش آمد برادرش عبداﷲبن زید و مادرش به جنگ یمامة آمدند. رجوع به الاصابة ج 1 ص 321 و الاستیعاب ج 1 ص 123 و امتاع الاسماع ج 1 ص 148 و عقد الفرید طبع محمدسعید العریان ج 3 ص 328 و قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های همانند
۳۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
حبیب صنعانی . [ ح َ ب ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب بن محمدبن داود شود.
ربیعبن حبیب . [ رَ ع ِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) ابن عمر فراهیدی . از علمای حدیث قرن دوم هجری و از مردم بصره بود. در حدیث کتابی دارد که «جامعالصحیح ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
حبیب اﷲ افندی . [ ح َ بُل ْ لاه ِ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اصفهانی شود.
حبیب اﷲ ساوجی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ وَ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اﷲبن علی مدد شود.
حبیب اﷲ ساوجی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ وَ ] (اِخ ) کریم الدین خواجه ... پیش کار انیس الحضرة دورمش خان لله ٔ سام میرزا صفوی والی خراسان . وی به سال 9...
حبیب اﷲ عاملی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اﷲبن حسین بن حسن حسینی ، و حبیب مهاجر شود.
حبیب اﷲ قاآنی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ] (اِخ ) رجوع به قاآنی شود.
حبیب اﷲ کدخدا. [ ح َ بُل ْ لاهَِ ک َ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به حبیب اﷲ ساوجی شود.
حبیب اﷲ نجومی . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ن ُ ] (اِخ ) فرزند حاج میرزا احمد منجم باشی شیرازی پسر حاج محمد جعفر است . خود و پدر او متخصص علوم نجوم بودند...