حجت
نویسه گردانی:
ḤJT
حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) تخلص حکیم ناصرخسرو. رجوع بکلمه ٔ ناصرخسرو شود.
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) نمودار. دلیل . بینة. برهان . سلطان . امثولة. ثبت . آوند. (؟) ۞ آنچه بدان دعوی ثابت شود. مادل به علی صحة الدعوی ....
حجت . [ ح ُج ْ ج َ ] (ع اِ) یکی از دوازده مبلغ باطنیان هر امام ، و آن رتبتی است فوق داعی و دون داعی مأذون ، و حجت خراسان لقب ناصرخسرو شا...
حجت . [ ح ُج ْ ج َ] (اِخ ) یا حجةالعصر یا حجةالزمان یا حجةالخلف لقب امام دوازدهم شیعه محمدبن حسن العسکری مهدی (ع ) است .
حجت آباد. [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) رجوع به کانی تاله شود.
حجت آباد. ۞ [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل در ده هزارگزی شمال گرمی پنج هزارگزی شوسه ٔ گرمی و بیل...
حجت آباد. [ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔشهرستان کرمانشاهان در چهل و هشت هزارگزی باختری صحنه و 3هزارگزی جنوب راه ...
حجت آباد. [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در بیست وچهارهزارگزی شمال باختری کرمانشاهان و چه...
حجت آباد. [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان در پانزده هزارگزی شمال باختر زرند و 2هزارگزی جنوب راه...
حجت آباد. [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان در هفتادونه هزارگزی باختری رفسنجان و کنار راه مالرو رفسنجان - ...
حجت آباد. [ ح ُج ْ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت در پانزده هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و 2هزارگزی...