اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حجر

نویسه گردانی: ḤJR
حجر. [ ح ِ ] (ع اِ) کناره . کنف .منعه . کنار مردم . (منتهی الارب ). بر. و آن از زیر بغل تا کشح باشد و مجازاً حمایت : لشکری که در حجر مجاهدت نما یافته بود... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ص 354). این بزرگ در حجر تربیت پدر نشو و نمایافته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 255). در کنف اکرام وحجر انعام او نشو و نما یافته و در چمن اقبال او شاخها کشیده و بارور شده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 40). تا وقتی که حق تعالی عروس پادشاهی را بواسطه ٔ کاردانی او در حجر تربیت او نهاد. (جهانگشای جوینی ). یافع و ولید در حجر و حجرة وی بهره مند غنا و دوا بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ص 444). اخص موالید را از خدر غیب و حجر امر به صحرا آورد. (سنائی در مقدمه ٔ حدیقه ). ج ، حجور. || حرام . || بازداشت . || عقل . (منتهی الارب ). خرد. نهیه . (غیاث ). لب . حجی . فرزانگی . کیس . || مادیان .(منتهی الارب ). مقابل حصان . (نریان ). ج ، حجور. حجورة،احجار، حجار. || قرابت . نزدیکی . خویشی . || جامه . جامه ٔ کنار مردم . (منتهی الارب ). || شرم مرد. فرج مرد. || شرم زن .فرج زن . || حفظ. ستر. (از منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
حجر افروی . [ ح َ ج َ رِ اَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ظاهراً مصحف حجر افروغی است .
حجر اسیوس . [ ح َ ج َ رِ اَ س ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگ شوره . چه اسیوس بیونانی شوره را گویند و آنرا نمک چینی خوانند. (آنندراج ). رجوع ...
حجر ارمنی . ۞ [ ح َ ج َ رِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است نزدیک سنگ لاجورد، لکن لاجورد صافی تر و رنگین تر است و این نرم تر است . ...
حجر آسیوس . [ ح َ ج َ رِ س ِ ] (ع اِ) ۞ سنگ شوره . نمک چینی . بارود باروت . ثلج الصین . حسین خلف گوید، یعنی سنگ شوره چه آسیوس بیونانی شور...
حجر بارقی . [ ح َ ج َ رِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر برقی .(مطابق نسخه ٔ لکلرک از ابن البیطار) سنگی است شبیه بحجر خزفی و بقدر کف دست و س...
حجر بقران . [ ح َ ج َ رِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجر سماوی . حجارة الجو ۞ . حجر بقرانی . رجوع به حجرالصواعق و احجار ساقطه و حجارة الجو شو...
حجر شغلان . [ ح َ ج َرِ ش ُ ] (اِخ ) بضم الشین المعجمة و سکون الغین المعجمة ایضاً و آخره نون حصن فی جبل اللکام قرب انطاکیةمشرف علی بحیرة ...
حجر سامور. [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب گوید: در کوه مغرب میباشد به هر سنگ که از آن خطی کشند آن سنگ ...
حجر سغلان . [ ح َ رِ س ُ ] (اِخ ) رجوع به حجرشغلان شود.
حجر سماوی . [ ح َ ج َ رِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر بقرانی . حجر بقران . حجارة الجو ۞ . حجرالصواعق .
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۸ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.