گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حجر نویسه گردانی: ḤJR حجر. [ ح ُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ حجره . (غیاث ) : مسند از تخت و مخده ز نمط برگیریدحجر از بهو و ستاره ز حجر بگشائید. خاقانی .گرچه خمخانه ٔ ما را نه حجر ماند و نه بهوهر چه آرایش طاق است و حجر بگشائید. خاقانی .رجوع به حجره شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی حجر اناغیطوس حجر اناغیطوس . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجراناخاطس و حجریمانی شود. حجر باباقوری حجر باباقوری .[ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگ سلیمانی . حجر اغاغیطوس حجر اغاغیطوس . [ ح َ ج َ رِ ؟ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حجر غاغاطیس شود. حجر اطاغیطوس حجر اطاغیطوس . [ ح َ ج َ رِ ؟ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) رجوع به حجر اناخاطس و حجر غاغاطیس شود. حجر غالاقطیطس حجر غالاقطیطس . [ ح َ ج َ رِ طِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجر لبنی . رجوع به حجر اللبنی شود ۞ . حجر آکل المرار حجر آکل المرار. [ ح ِ رِ ک ِ لُل ْ م ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن معاویةبن ثوربن مرثع. گویند آنگاه که در نجد آشفتگی و هرج و مرج پیدا آمد مردم آنجا ... حجر آسمان جونی حجر آسمان جونی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی سنگ برنگ آسمانی . (نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ). قاضی ابن حجر قاضی ابن حجر. [ اِ ن ُ ح َ ج َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن حجر عسقلانی . رجوع به ابن حجر ابوالفضل شود. حجر یجذب الصوف حجر یجذب الصوف . [ ح َ ج َ رُن ْ ی َ ذِ بُص ْ ص ] (ع اِ مرکب ) دمشقی گوید: ارسطو آرد، سنگی گرد است سبزرنگ با رگه های زرد از جزائر چین آرند. سبک... حجر یجذب القطن حجر یجذب القطن . [ ح َ ج َ رُن ْ ی َ ذِ بُل ْ ق ُ ] (ع اِ مرکب ) دمشقی گوید: ارسطو گفت ، سنگی است که در سواحل دریا از نمک زار متکون شود، سفیدرن... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۸ ۱۶ ۱۷ ۱۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود