گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرف نویسه گردانی: ḤRF حرف . [ ح ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ حِرْفة. پیشه ها. صناعتها : همچنین علم و هنرها و حِرَف چون ندید افزون از آنها در شرف .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه واژه معنی بسر زلف حرف زدن بسر زلف حرف زدن . [ ب ِ س َ رِزُ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بسر زلف سخن کردن . کنایه از به استغنا و بی پروایی سخن گفتن . (آنندراج ). استغنای در ... نستعلیق حرف زدن نستعلیق حرف زدن . [ ن َ ت َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گفتن و الفاظ به مخرج ادا کردن . (از غیاث اللغات ). با لفظ قلم ... حرف اضافت و ضمیر حرف اضافت و ضمیر. [ ح َ ف ِ اِ ف َ وَ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: و آن تائی است که در اواخر اسماء معنی اضافت به حاضر دهد ... حرف در کار کسی کردن حرف در کار کسی کردن . [ ح َ دَ کا رِ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اعتراض کردن . انگشت بر چیزی نهادن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 45). پشتام با ضمه روی حرف پ ریشه کلمه فارسی است. کلمه پُشتام در زبان گیلکی به معنی مکانی بلند و همچنین نام محل و منطقه ای در بندر انزلی در شمال ایران بوده است؛ مکانی بسیار زیبا و... خارج از موضوع حرف زدن خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای... واژه نامه پهلوی فره وشی حرف ب واژه نامه پهلوی ـ پارسی در ایران شناسی: واک ب فرهنگ واژه های پهلوی ، گردآوری از دکتر بهرام فره وشی، مکنزی (Mا)، ژاله آموزگار، احمد تفضلی و نیز واژه ها... خاموشی که آخر آن حرف ت داشته باشد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. هرف هرف . [ هََ ] (ع مص ) فزونی و درازنفسی نمودن در مدح و ثنا بشگفت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غلو. (یادداشت به خط مؤلف ). || ستودن بی د... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ صفحه ۲۲ از ۲۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود