گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حرف نویسه گردانی: ḤRF حرف . [ ح ِ رَ ] (ع اِ) ج ِ حِرْفة. پیشه ها. صناعتها : همچنین علم و هنرها و حِرَف چون ندید افزون از آنها در شرف .مولوی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه واژه معنی حرف فاعل حرف فاعل . [ ح َ ف ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پساوند صفت فاعلی . شمس قیس گوید: کاف و الف و راء است که در اواخر افعال معنی فاعلیت دهد... حرف گفتن حرف گفتن . [ ح َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سخن گفتن : چگونه چشم تو در خواب حرف میگویدز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب .صائب . حرف مزید حرف مزید. [ ح َ ف ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آخرین حرف قافیه است . شمس قیس گوید: آن است که حرف خروج بدان پیوندد و آنرا از بهر آن مز... حرف ضمیر حرف ضمیر. [ ح َ ف ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: یاء و دال است که در آخر کلمه فایده ٔ ضمیر جماعت حاضران دهد، چنانکه می آیید... حرف مصدر حرف مصدر. [ ح َ ف ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداة مصدر. علامت مصدر. پساوند مصدر و آن دال و نون یا تاء و نون است . شمس قیس علامتهای ... حرف مصمت حرف مصمت . [ ح َ ف ِ م ُ ص َم ْ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف مصمته و حرف صامت شود. حرف مصوت حرف مصوت . [ ح َ ف ِ م ُ ص َوْ وِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف صدادار. ویل ۞ . حرف مد. حرف لین . حرف عله ٔ ساکن که حرکت پیش از آن ، هم جن... حرف انداز حرف انداز. [ ح َ اَ ] (نف مرکب ) سخن گو. متکلم . || دونده ٔ در سخن دیگران . عیار در سخن . حرف اصلی حرف اصلی . [ ح َ ف ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح دستور زبان عرب ، حرفی که در همه ٔ تصاریف یک کلمه باقی بماند چون حرفهای «ک . ت ... حرف التاج حرف التاج . [ ح َ فُت ْ تا ] (ع اِ مرکب ) اصطلاح جدید حرف درشت . حرف جلی . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۲۲ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود