حزنبل
نویسه گردانی:
ḤZNBL
حزنبل . [ ح َ زَ ب َ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن عاصم التمیمی ، عالم راویة. او کتاب السرقات تألیف ابن السکیت را روایت کرده است . (ابن الندیم ). سیوطی درتاریخ الخلفاء (ص 229) داستانی از حزنبل و خواندن او شعر اخطل را در مجلس واثق باﷲ عباسی نقل کرده است .
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
حزنبل . [ ح َ زَ ب َ ] (ع ص ، اِ) زن گول . || مرد کوتاه استوارخلقت . دِغة. کوتاه محکم خلق . (مهذب الاسماء). || عجوز فانیة. || سطبرلب و بلندز...
حزنبل . [ ح َ زَ ب ُ / ح َ زَ ب َ ] (ع اِ) بیخی است که از طرف شام و بیت المقدس آورند. (منتهی الارب ).حسین خلف گوید: سفید تیره رنگ میباشد. ی...