اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسام

نویسه گردانی: ḤSAM
حسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن مُصَک ّ بصری مکنی به ابوسهل محدث است . و داستان هدیه ٔ او را برای قتاده در عیون الاخبار ج 3 ص 38 آورده است . رجوع به ابوسهل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
حسام الدین بدر. [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) رجوع به چاشنی گیر حسام الدین در همین لغت نامه و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 261 شود.
حسام آباد شورجه . [ ح ِ دِ ج ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 46000گزی شمال ضیأآباد و 600 گزی رشت . کوهس...
حسام الدوله کرد. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالشوک . وی در ذیقعده ٔ 430 هَ . ق . بر کرمانشاه مسلط شد و حاکم عباسی آن ر...
حسام الدین پاشا. [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) یکی از امرای بحریه ٔ عثمانی است که به روزگار سلطان مصطفی خان سوم به وزارت نیروی دریایی نایل شد....
حسام الدین ایبک . [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) ختائی . از معاصرین غازان خان است و او را مفسد خوانده است . (تاریخ غازانی صص 42 - 43).
حسام الدین ایبک . [ ح ُ مُدْ دی ب َ ] (اِخ ) علی خطیب . از امرای کرمان و در کدورتی که میان اتابک محمد و چفرانه واقع شد، مجروح گشت . (تاریخ ...
حسام الدین منجم . [ ح ُ مُدْ دی م ُ ن َج ْ ج ِ ] به زمان مستعصم در بغداد میزیسته است . خوندمیر گوید: در آن ایام که ایلخان (هلاکو) به قتل م...
حسام الدین رازی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) حسن بن احمدبن نوشیروان رازی متولد 631 هَ . ق . مدتی قضاء حنفیان مصر و شام با وی بود و در واقعه ...
حسام الدین چلبی . [ ح ُ مُدْ دی چ َ ل َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن اخی ترک . از اصحاب مولانا جلال الدین بلخی رومی بوده و به سال 684 هَ . ق . در...
حسام الدین کاتی . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به حسام کاتی شود.
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.