حسام الدین
نویسه گردانی:
ḤSAM ʼLDYN
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) ابن حسین درگزینی . معروف به سحابی . او راست : تدبیرالاکسیر. و آن ترجمه ٔ کیمیای سعادت غزالی بترکی است . و وفات او به سال 791 هَ . ق . بوده است .
واژه های همانند
۷۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) تیمورتاش چهارمین فرمانروای ارتقیان ماردین (516-547 هَ . ق .) است . او پسر ایلغازی بن ارتق است که پس از م...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حاجزی رجوع به حاجزی ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن شرف تبریزی . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُمُدْ دی ] (اِخ ) حسن بن عباس . رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ )حسن بن عبدالمؤمن خویی شاعر. رجوع به حسن ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْدی ] (اِخ ) حسن علی . رجوع به حسن علی شود... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن ابراهیم بن خلیل . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن عبدالرحمان . رجوع به حسین ... شود.
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) حسین بن علی صفناقی حنفی . شارح هدایه ٔ مرغینانی بنام «النهایة» وفات او به سال 710 هَ . ق . بوده است . و...
حسام الدین . [ ح ُ مُدْ دی ] (اِخ ) خلیل بن بدرالدین خورشیدنام حکمران پنجم از سلاله ٔ اتابکان لر کوچک و نواده ٔ شجاع الدین خورشید مؤسس سلال...