حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن انوشیروان رازی حنفی . متولد در آق سرا در 631 هَ . ق . وی 20 سال قاضی ملطیه بود و به دمشق آمد، و در جنگ غازان با صلیبیان گم شد. گویند به اسیری به فرنگ برده شد و در 735 هَ . ق . خبر زندگی او در فرنگ و قبرس به پسرش جلال الدین رسید و بعد تکذیب شد. (دررالکامنة ج 2 ص 10).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بن عبداﷲبن عبدالرحمان عتکی . رجوع به حسن سکری شود.
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن حسین بن عبید. رجوع به حسن بشکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ](اِخ ) ابن حسین بن عبداﷲ. رجوع به حسن بطاینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بن مطر جزائری اسدی ، ملقب به عزالدین . شاگرد احمدبن فهد حلی و استاد علی بن هلال جزائری بوده است . (ذریعه ...
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن حسین بن مصعب . رجوع به حسن خزاعی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بشکری . رجوع به حسن بشکری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین تبریزی شافعی . رجوع به حسن تالشی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین خطاط و شاعر. رجوع به حسن شاملو شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین رومی . رجوع به حسن قره حصاری شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن حسین سبزواری . رجوع به حسن سبزواری شود.