اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حسن

نویسه گردانی: ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یعقوب بن یوسف بن داود. مکنی به ابومحمد همدانی معروف به ابن الحائک و درگذشته ٔ 334 هَ . ق . او راست : «الاکلیل فی انساب حمیر» در ده جلد، «دیوان شعر» در شش جلد و «زیج الهمدانی » و «سرائر الحکمة» و «صفة جزیرةالعرب » و «القصیدة الدامغة» و «الیعسوب » در تیراندازی و نیزه و نبال و «المسالک و الممالک ». (هدیة العارفین ج 1 ص 269) (ذریعه ج 2 ص 280 و 518 و ج 7 ص 128 و ج 9 ص 239 از بغیةالوعاة).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۵ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن منزول مکنی به ابوعلی مازنی . او راست : تحفةالملوک که در 1155 هَ . ق . نگاشته وخود آن را شرح کرده است ....
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن هارون . رجوع به حسن مهلبی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن علیم . رجوع به حسن بطلیموسی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یحیی بن حسن بن جعفربن عبیدﷲ حسینی ، مکنی به ابومحمد بغدادی معروف به ابن اخی طاهر. از سادات شیعه ٔ امام...
حسن . [ ح َ س َ] (اِخ ) ابن محمد اصفهانی . رجوع به حسن تاجا شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدباقر. رجوع به حسن مدرس شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدباقربن عبدالمطلب . رجوع به حسن عریضی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمد بشتاکی بدرالدین ابومحمد حنفی . مفتی در دارالعدل حلب بود و در 772 هَ . ق . درگذشت . (دررالکامنة ج 2 ص 44).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدجعفر استرآبادی . رجوع به حسن شریعتمدار شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدحافظ. رجوع به حسن حلوانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.