حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن سهل بن عبداﷲ سرخسی ، کاتب و خطیب فصیح ، وزیر مأمون عباسی و پدر پوران زوجه ٔ مأمون بود و شعرا در مدح اوقصیده ها دارند. در پایان عمر به مرض سویداء گرفتار و دیوانه شد و او را زنجیر کردند و در خراسان به سال 203 هَ . ق . درگذشت . (وفیات الاعیان ). صاحب ذریعه گوید: بخشی از «جاویدان خرد» را حسن بن سهل از پهلوی به عربی برای مأمون عباسی ترجمه کرد و ابن مسکویه آنرااز نو تحریر کرده است . (ذریعه ج 5 ص 78 و ج 4 ص 400).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عدی بن ابوالبرکات . رجوع به حسن تاج العارفین شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن عذبة. رجوع به حسن عبدالمحسن شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عربشاه . رجوع به حسن بن احمدبن ابراهیم شود.
حسن . [ ح َس َ ] (اِخ ) ابن عضدالدولة. رجوع به حسن مرسی شود.
حسن . [ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عطار. رجوع به حسن همدانی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن عطیه حناط کوفی . او راست : کتاب الحدیث . (ذریعه ج 6 ص 322).
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی . رجوع به حسن عمانی و حسن اهوازی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابوبکربن یونس دمشقی قلانسی . در 629 هَ . ق . بزاد و نزد ابن روزبه و دیگران بیاموخت و در 702 هَ . ق . درگذ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ )ابن علی بن ابوحمزة سالم . رجوع به حسن بطاینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابی طالب هاشمی قرشی . امام دوم شیعه ٔ اثنا عشری است و پنجم خلفای راشدین از نظر سنیان و چهارمین از پنج...