حسن
نویسه گردانی:
ḤSN
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن طوسی . وی پسر شیخ الطائفه ٔ طوسی صاحب تهذیب و استبصار میباشد. و کنیت او ابوعلی و تا 515 هَ . ق . زندگی میکرده است . قسمتهائی از کتاب «بشارة المصطفی » که به نام «امالی ابن الشیخ » نیز معروف است ، از املای وی بوده که از 509 هَ . ق . به بعد در نجف القا کرده است . و ابن طاوس وی را «الخال » نامیده و دائی خویش شمرده است .و نیز او راست : «الانوار». (ذریعه ج 2 ص 309 و 411).
واژه های همانند
۱,۷۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن خلیل . رجوع به حسن کرادیسی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن داود حلی صاحب رجال .رجوع به حسن حلی و حسن برقی و حسن نقار قرشی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن داود رسولی ، ملقب به مظفر بن سلطان مؤید صاحب یمن . از طرف پدر حکومت شهرهائی از یمن داشت و در 712 هَ . ق . درگ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن دحیه . رجوع به حسن بن قاسم بن جعفر شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن دربی . احوالش در امل الامل آمده است . و در «کشف الحجب و الاستار» دو ارجوزه به وی نسبت داده که از او نیست بلکه ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن درویش . رجوع به حسن قولینی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن دلدار علی هندی . رجوع به حسن نصیرآبادی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن دهان . رجوع به حسن بن محمدبن علی بن برهان الدین بغدادی شود.
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن ذکوان فارسی . درگذشته ٔ313 هَ . ق . محدث است . و ابوالجوائز از وی حدیث کرده است . و حسن سانزواری در 570 هَ . ق . ...
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن راشد حلی ، ملقب به تاج الدین . او راست : دو ارجوزه : «الجمانة»و «الرسالةالجوابیه »: (ذریعه ج 1 ص 464 و ج 5 ص 131).