حسین سپهسالار. [ ح ُ س َ ن ِ س ِ پ َ] (اِخ ) سپهسالار اعظم حسین خان (
1241-
1298 هَ . ق .
1836/-
1881 م .) پسر میرزا نبی پسر ابوالقاسم مازندرانی است ، که ساکن قزوین و از بزرگان دربار قاجار بود وبوسیله ٔ میرزا تقی خان امیرکبیر به مقامهائی رسیده بود. سپهسالار سه برادر داشت که بترتیب یحیی (مشیرالدوله ) و نصراﷲ (نصرالملک ) و عبداﷲ (علاءالملک ) نام داشتند و هرسه را مقامی عالی در دربار بود. سپهسالار در
1267 هَ . ق .
1851/ م . بکارپردازی و نمایندگی ایران در بمبئی رفت و با زمامداران انگلیسی آشنا شد. پس از قتل امیرکبیر و صدارت میرزا آقاخان نوری سپهسالار به تهران احضار و در
1271 هَ . ق .
1845/ م . مأمور تفلیس شد، و در آنجا با سیاست تزارها آشنا گردید و در
1275 هَ . ق .
1859/ م . با سمت وزیر مختاری
۞ به دربار عثمانی اعزام شد و با اوضاع آن امپراتوری آشنا گردید و در
1279 هَ . ق .
1862/ م . سفری به حجاز رفت و در
1280 هَ . ق .
1863/م . به تهران احضار و بعضویت شورای دولتی منصوب شد، و سپس دوباره به استانبول گسیل شد. در
1287 هَ . ق .
1870/م . که ناصرالدین شاه به عراق عرب رفت او نیز به عراق آمد و در بغداد فرمان وزارت و صدارت سپهسالار صادر شد. و او متحدالمآلی دایر بر منع شکنجه و ضرب متهمین ، بحکام ولایات صادر کرد و در
1288 هَ . ق .
1871/ م . درجه ٔ سپهسالاری و صدراعظمی از طرف شاه بدو داده شد و مانند امیرکبیر زیر فشار روشن فکران و به تشویق برخی اروپارفتگان آن دوره ، دست به برخی اصلاحات زد، قانونهائی چند وضع کرد، لیکن بعدها، مانند برخی سیاستمداران ضعیف پیشرفت را در جلب سرمایه های اروپا با کسب حمایت سیاستهای اروپائی تشخیص داد. و در
1290 هَ . ق .
/ 1873 م . امتیاز بخشی از خط آهن را به بلژیکیها داد. لذا مردم به رهبری روحانی معروف حاجی کنی به مخالفت برآمدند و در مراجعت شاه از اروپا، هنگامیکه به بندر انزلی رسید، تلگراف برای وی فرستادند که : «اگر با قزوینی به طهران می آئید نیائید که ما شما را نمی پذیریم ».
شاه ناچار به صورت ظاهر سپهسالاررا عزل و امتیاز را لغو کرد، لیکن پس از اندکی در
1291 هَ . ق .
1874/ م . وزارت خارجه را بدو داد. سپهسالار در
1293 هَ . ق .
/ 1871 م . «جشن صاحبقرانی » شاه را براه انداخت و در
1295 هَ . ق .
/ 1878 م . شاه را به اروپا برد و پس از بازگشت بتقلید از مجالس سنای اروپائی مجلس مشورتی از شاهزادگان و اشراف بوجود آورد.اما
۞ چون شاه همین امر ناچیز را نیز موجب محدودیت اختیارات مطلقه ٔ خود دید، سپهسالار را در
1297 هَ . ق .
1880/ م . عزل و مستوفی الممالک را به صدارت منصوب کرد. و برای دور کردن سپهسالار از مرکز او را والی خراسان کرد و سپهسالار پس از یکسال در
21 ذیحجه
/ نوامبر
1881 م . در آنجا درگذشت و بگفته ٔ «تاریخ بیداری ایرانیان » مسموم شد. سپهسالار در
1284 هَ . ق .
/ 1879 م . که خود را از گرفتاری بسرنوشت امیرکبیر در امان نمیدید، در صدد برآمد اثر نیکی از خویش به یادگار گذارد، پس نقشه ٔ ایجاد جامع و دانشگاهی همچون «جامع ازهر» را بریخت ، و در زمینی که در جنوب باغ خانه ٔ خود داشت پی های آن را استوار ساخت .عزل او در
1880/1297م . بر شتاب او در بپایان رسانیدن کار مدرسه بیفزود و در هفتم شوال
1297 هَ . ق .
/ سپتامبر
1880 م . وقفنامه را نوشت و در مجلسی با حضور روحانیون معروف زمان در خانه ٔ خویش صیغه ٔ وقف را جاری کرد و برای آنکه تا زنده است از گزند درباریان در امان باشد در همان مجلس تولیت را که در زمان حیات باخود او بود، به شاهزاده اعتضادالسلطنه سپرد، و پس از مرگ به پادشاه زمان واگذار کرد، و سپس کتابخانه ٔ این شاهزاده را به بهای سنگین خریداری و وقف کرد. وقفنامه ٔ مدرسه را سید زین العابدین ، امام جمعه ٔ وقت و آقامحمد نجم آبادی و سید مرتضی الحسینی و ملاعبدالرحیم نهاوندی و شیخ محمدحسن قمی امضا کردند. ساختمان مدرسه ٔ ناصری که از
1296 هَ . ق .
1879/م . تعطیل شد و سپس در
1298 هَ . ق .
1881/ م . از نو آغاز گردید و هنگام مرگ سپهسالار بخشی از طبقه ٔ زیرین قابل سکونت بود و پس از مرگ وی برادرش یحیی مشیرالدولة مشغول تکمیل آن شد. و هنوز تکمیل نشده بود که او نیز در
1309 هَ . ق .
1892/ م . درگذشت . روکار ساختمان و کاشی کاری شبستان زیر گنبد و درون چلستون مسجد همگی در روزگار نایبان تولیت ، اندک اندک ساخته شده است . (وفیات معاصرین قزوینی مجله ٔ یادگار سال
3 شماره
5 و مقدمه ٔ ج
3 فهرست سپهسالار).