گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصار نویسه گردانی: ḤṢAR حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهری است حسن خیز : ز تیغ تنگ چشمان حصاری قدرخان را بر آن در تنگباری .(خسرو شیرین نظامی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی حصار امیر حصار امیر. [ ح ِ اَ ] (اِخ )دهی است از دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . واقع 24هزارگزی شمال ورامین ، سر راه شوسه ٔ تهران به ... جبال حصار جبال حصار. [ ج ِ ل ِ ح ِ ] (اِخ ) سلسله ای از کوهستان شرقی بخاراست که دنباله ٔ کوههای پامیر میباشد. این کوهها در میان جلگه ٔ بخارا و جلگه ٔ سم... چال حصار چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام محله ای در شهر تهران . نام یکی از محلات تهران . مؤلف مرآت البلدان نویسد: «نام کوچه ای است در محله سنگلج تهر... چال حصار چال حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «در قدیم گودال بزرگی بوده است در محله ٔ سنگلج تهران به این اسم که همه ساله ایام عا... اسکی حصار اسکی حصار. [ اَ ح ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ کوچکی است در سنجاق منتشاء از ولایت آیدین در 30 هزارگزی شمال غربی موغله و در ساحل یکی از انهار فرعی شط ... حصار سفید حصار سفید. [ ح ِ رِ س َ / س ِ ] (اِخ ) بنام دیگر آن عباس آباد مراجعه شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). حصار سفید حصار سفید. [ ح ِ / ح َ س َ /س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . واقع در 8500گزی خاور کرمانشاه . و دوهزارگزی خاو... حصار بالا حصار بالا. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در هشت هزارگزی جنوب دماوند و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ت... حصار بالا حصار بالا. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 14هزارگزی جنوب خاور ورامین سر راه نیمه شوسه ٔ جو... حصار بالا حصار بالا. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدارشهرستان زنجان . واقع در 45هزارگزی جنوب باختری قیدار، سر راه مالرو عمومی . ناح... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۴ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود