گفتگو درباره واژه گزارش تخلف حصار نویسه گردانی: ḤṢAR حصار. [ ح ِ ] (اِخ ) نام شهری است حسن خیز : ز تیغ تنگ چشمان حصاری قدرخان را بر آن در تنگباری .(خسرو شیرین نظامی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی حصار بزجان حصار بزجان . [ ح ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک . واقع در 24هزارگزی شمال خاوری آستانه و هیجده هزارگزی را... حصار بلاغی حصار بلاغی . [ ح ِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد. واقع در هفده هزارگزی شمال بوکان و 5500هزارگزی خاو... حصار بوعلی حصار بوعلی . [ ح ِ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای در شمیران طهران . حصار بهبود حصار بهبود. [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . واقع در 21هزارگزی خاور تربت حیدریه و یک هزارگزی باختر... حصار سیدلر حصار سیدلر. [ ح ِ رِ س ِی ْ ی ِ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری اهر. سه هزارگزی ش... حصار افغان حصار افغان . [ ح َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. 11هزارگزی شمال مشهد، سر راه مالرو عمومی مشهد به شوراب . ج... حصار کشیدن حصار کشیدن . [ ح ِ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح حقوق ) بدور زمین یا چیزی خط مرزی کشیدن . حصار گرفتن حصار گرفتن . [ ح ِ گ ِرِ ت َ ] (مص مرکب ) در حصار نشستن . در قلعه نشستن .- پس زانو حصار گرفتن ؛ کنایت از گوشه گیری و انتظار : به دل خوشی چون... حصار قاجار حصار قاجار. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . واقع در پانزده هزارگزی جنوب خاوری ابهر و سه هزارگزی شوسه ٔ زنج... حصار شیوان حصار شیوان . [ ح ِ شی ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان . واقع در 61هزارگزی باختری قیدار، سر راه مالرو عمومی . نا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود