حمحمه
نویسه گردانی:
ḤMḤMH
حمحمه . [ ح َ ح َ م َ ] (ع مص ) بانگ کردن اسب تاتاری وقت جو خواستن . (منتهی الارب ). بانگ کردن بر ذون در طلب علف . (از اقرب الموارد). بانگ کردن اسب دروقت علف خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || بانگ کردن گاو نر برای گشنی . (منتهی الارب ). || (اِ) بانگ اسب چون علف بیند. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
حمحمه . [ ح ِ ح ِ / ح ُ ح ُ م َ ] (ع اِ) نباتی است یا گاوزبان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
همهمة. [ هََ هََ م َ ] (ع مص ) خوابانیدن زن کودک را به آواز. (منتهی الارب ). || برگردانیدن آواز در سینه از اندوه . (منتهی الارب ) (اقرب ال...