اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

همهمة

نویسه گردانی: HMHM
همهمة. [ هََ هََ م َ ] (ع مص ) خوابانیدن زن کودک را به آواز. (منتهی الارب ). || برگردانیدن آواز در سینه از اندوه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بانگ کردن شیر. (اقرب الموارد). || بانگ کردن رعد. || (اِ) سخن نرم و آواز خفی که فهمیده نشود مثل آواز گاو و پیل و مانند آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر آواز که با گرفتگی از گلو آید. (منتهی الارب ). ج ، هماهم . (اقرب الموارد). || در تداول فارسی زبانان ، آوازهای بسیار درهم افتاده که تمیز آن از یکدیگر نتوان داد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۷ ثانیه
حمحمه . [ ح ِ ح ِ / ح ُ ح ُ م َ ] (ع اِ) نباتی است یا گاوزبان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
حمحمه . [ ح َ ح َ م َ ] (ع مص ) بانگ کردن اسب تاتاری وقت جو خواستن . (منتهی الارب ). بانگ کردن بر ذون در طلب علف . (از اقرب الموارد). بانگ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.