اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

حوط

نویسه گردانی: ḤWṬ
حوط. [ ح ِ وَ ] (ع اِ) آنچه در عوض کمی دراهم دهند هرگاه در وزن کم باشند: گویند: هلم حوطها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
حوط. [ ح َ ] (ع اِ) رشته ای که از دو رنگ سیاه و سفید تافته در آن مهرها و هلال سیم کشیده زنان بر میان بندند، برای دفع چشم زخم . (منتهی ا...
حوت . [ ح َ ] (ع مص ) حَوَتان . گرد چیزی برگشتن مرغ و وحشی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
حوت . (ع اِ) ماهی . (منتهی الارب ). سمک . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ماهی بزرگ . ج ، احوات ، حَوَتَه ، حیتان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
هوت . [ هَُ وَ ](ع اِ) ج ِ هوتة. (منتهی الارب ). رجوع به هوتة شود.
هوت . (اِخ ) از طوایف ناحیه ٔ بمپور بلوچستان و مرکب از یکصد خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 100).
ده حوت ابراهیم . [ دِه ْ اِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرعبدی بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در پنج هزارگزی دشتیاری . سکنه ٔ آن 400 ت...
نَهَنگ عَنبَر (به انگلیسی: Sperm whale و به فرانسه: Le grand cachalot (Physeter macrocephalus ou P. catodon ) بزرگ‌ترین نهنگ دندان‌داراست. نهنگ‌های ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.