گفتگو درباره واژه گزارش تخلف خا نویسه گردانی: ḴA خا. (نف مرخم ) خای . نعت فاعلی از خائیدن . خاینده ، آنکه چیزی را بخاید: شکرخا. انگشت خا. رجوع به خائیدن شود. || (اِ) گوی را گویند که آبهای کثیف چون آب مطبخ و زیرآب حمام بدانجا رود ۞ . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). پارگین . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی خواء خواء. [ خ َ ] (ع مص ) پیاپی شدن گرسنگی بر کسی . || آتش ندادن آتش زنه . یقال : خوی الزند. || خالی شدن خانه از اهل خود. منه : «خوت الدار... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود