اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاس

نویسه گردانی: ḴAS
خاس . (لری ، ص ) خوب .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پیله خاص . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ زنجان و میانج میان سردهات و تازه کند. در 384400 گزی تهران .
باغ خواص . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران که در 8 هزارگزی باختر مرکز بخش و 7 هزارگزی راه شوسه واقع ...
خاص الخاص . [ خاص ْ صُل خاص ص ] (ع اِ مرکب ) گروهی که در سیر و سلوک ببالاترین مقام رسیده اند : پس علم الیقین بمجاهدت و عین الیقین بمؤانس...
خاص کردن . [ خاص ص ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخصوص کردن ، اختصاص دادن . اغتزاز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : این پسر تاش را از خاصگان خود کرد....
خاص زمین . [ زَ ] (اِ مرکب ) ملک بدون اجاره و بدون مالیات . (ناظم الاطباء).
خاص تعلق . [ خاص ص ت َ ع َل ْ ل ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) اراضی مخصوص به حکومت که از اشخاص مرده ٔ بی وارث ضبط شده است . (ناظم الاطباء).
خواص خوان . [ خ َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه خواص ادویات را یک یک وانماید. (آنندراج ).
نایب خاص . [ ی ِ ب ِ خاص ص / ی ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) به اعتقاد شیعه ٔ امامیه ٔ اثناعشریه ، آنکه از جانب امام عصر برای تمشیت امور مسل...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین آن دو این است: اِسوام (سنسکریت: سْوامَن)
خلعت خاص . [ خ ِ / خ َ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خلعت گزیده . خلعتی که جز خلعت مرسوم است و برای بزرگداشت بکسی داده میشود : شربت خ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۶ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علیرضا سهرابی
۱۳۹۰/۰۸/۰۶ Iran
0
1

این کلمه در گویش کردی به همین معنی متداولتر است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.