اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خال ده

نویسه گردانی: ḴAL DH
خال ده . [ دِ ](اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر. واقع در 115 هزارگزی جنوب خاور کنگان کنار راه مالرو گله داری به وراوی . ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای گرمسیری و مالاریائی . سکنه ٔ آنجا 177 تن که زبانشان فارسی و مذهبشان شیعه است . آب آنجا از چاه و باران و محصولش غلات و تنباکو و خرماست . شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خالده . [ ل ِ دَ / دِ ] (ع ص ) تأنیث خالِد. ج ، خالِدات .
خالده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) بنت ابی لهب . وی یکی از زنان عرب در زمان رسول است .پیغمبر او را به ازدواج عثمان بن ابی العاص ثقفی درآورد. (از عق...
خالده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) بنت اسودبن عبدیغوث قرشی . وی یکی از زنان بزرگ عرب است . او در معیت حضرت رسول هجرت کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ...
خالده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) بنت انس انصاری . وی خاله ٔ عبداﷲبن سلامک است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2017).
خالده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) بنت حارث . وی یکی از زنان عرب است که صحابت رسول را ادراک کرد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2017).
خالده سرای . [ ل ِ دَ س َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در مازندران . بنابر نقل رابینو چون خالد برمک به سال 766 م . حاکم طبرستان شد مقر خود را د...
“Philosophia Perennis" [= «فلسفه‌ی خالده»] عموماً حاکی از آن حقیقت مابعدالطبیعی‌ای تلقی می‌شود که بی‌آغاز است، در همه‌ی جلوه‌ها و ترجمان‌های حکمت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.