اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خامل

نویسه گردانی: ḴAML
خامل . [ م ِ ] (ع ص ) گمنام . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 372). بی نام . (مهذب الاسماء) : در مجلس عام از هرگونه مردم کافی و خامل حاضر بودند. (تاریخ بیهقی ).|| بی قدر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). پست : هر که رای ضعیف ... دارد از درجتی عالی به رتبتی خامل میگراید. (کلیله و دمنه ). مرد هنرمند و بامروت اگر چه خامل منزلت باشد بعقل و مروت خویش پیدا آید. (کلیله و دمنه ).
بانگ و صیتی جو که آن خامل نشد
تاب خورشیدی که آن آفل نشد.

مولوی (مثنوی ).


- خامد و خامل ؛ گمنام . بی نام .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خامل ذکر. [ م ِ ذِ] (ص مرکب ) گمنام . مجهول نام . ناسرشناس : کسی که باشد مجهول نام و خامل ذکربذکر او شود اندر جهان همه مذکور. فرخی .سالار بکتغدی...
خوامل . [ خ َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ خامل . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خامل شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.