اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خاموش گشتن

نویسه گردانی: ḴAMWŠ GŠTN
خاموش گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) ۞ بی صدا گشتن . بی سخن گشتن . خاموش شدن . خاموش گردیدن . اِنصاف . اِرمام . رجوع به «خاموش شدن » و «خامش گردیدن » شود :
بروی اندر افتاد و بیهوش گشت
نگفتش سخن هیچ و خاموش گشت .

فردوسی .


- خاموش گشتن آتش ؛ خاموش شدن آن . انطفاء.
- خاموش گشتن از اندوه یا خشم ؛ بیرون آمدن از خشم یا اندوه . وُجوم . (تاج المصادر بیهقی ).
- خاموش گشتن چراغ یا شمع ؛ فرومردن آنها.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.