اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خان

نویسه گردانی: ḴAN
خان . (اِخ ) نام موضعی به اصفهان میباشد. یاقوت آرد: این کلمه عجمی الاصل است و در آن زبان اطلاق به منازلی میشود که سوداگران در راه بدان سکونت میکنند. کاروانسرای مشهور چنین است که ابواحمد محمدبن عبد کویة الخانی الاصفهانی بدانجا منسوب است ، ولی این شهرت صحیح نیست و ابواحمد منسوب به «خان لنجان » میباشد. زیرا «خان لنجان » شهر این ناحیه است . باری او مرد صالح و از بزرگان قوم بود. که به اصفهان آمد، و از اصفهانین و بغدادیین حدیث کرده و مرگش بسال 406 هَ. ق . اتفاق افتاد. (از معجم البلدان یاقوت حموی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
خوان آراستن . [ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) سفره را در کمال زیبایی انداختن . سفره ٔ غذا رنگین فراهم آوردن . سفره ٔ نکو پهن کردن . || کنایه از...
خوان آراسته . [ خوا / خا ن ِ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سفره ٔ رنگین . سفره در کمال زیبایی و رنگینی . (یادداشت بخط مؤلف ). || کنایه ...
بر خوان نشستن . [ ب َ خوا / خا ن ِش َ ت َ ] (مص مرکب ) قرار گرفتن بر سر خوان و سفره .
بر خوان نهادن . [ ب َ خوا / خا ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) قرار دادن بر سر خوان و سفره : بر خوان سینه از دل بریان نهاده ایم در رهگذار خیل خیال...
خوان زیاده کردن . [ خوا / خا دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خوان برداشتن . (آنندراج ) : خوان وصال دوست نعیمی است جاودان بر ما مساز کم برقیبان ...
چالش و نبرد با بیماری اچ آی وی دزبان کنایه از گویچه ی سفید است و دژ کنایه از بدن است
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.