اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

خانه سیاه

نویسه گردانی: ḴANH SYAH
خانه سیاه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب )خانه سیه . خانه خراب . (ناظم الاطباء). در محل نفرین گویند خانه اش سیاه :
کمال هست قرین با رقیب خانه سیاه
چو بلبلی که بزاغش کنند اسیر قفس .

کمال خجندی (از آنندراج ).


بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ
رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی .

بابا فغانی (از آنندراج ).


ارباب هنر جمله چو فانوس درین بزم
از روشنی دیده و دل خانه سیاه اند.

وحید (ازآنندراج ).


|| در محل نفرین گویند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سیاه خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از بندیخانه . (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرای ناصری ) (شرفنامه ). خانه ٔ تاریک . خانه ای تاریک که زندان...
سیاه خانه ٔ وحشت . [ ن َ / ن ِ ی ِ وَ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دنیا. روزگار : در دم سپید مهره ٔ وحدت بگوش دل خیز از سیاه خانه ٔ وحشت بپای ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.